یگانه و ریحانه فرشته های خونه مایگانه و ریحانه فرشته های خونه ما، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

یگانه و ریحانه دوقلوهای دوست داشتنی مامان و بابا

18ماهگی عزیزای مامانی

اللهم عجل لوییک الفرج   نیمه شعبان تولد امام زمان (عج)بر همگی مبارک   سلام قند عسلای مامانی خوبین خوشگلای مامانی ورودتون به ماه 18زندگیتون مبارک ان شالله 18سالگیتون امروز بردیمتون بهداشت برا چکاب و واکسن از وزنتون راضی نبودن که اونم بخاطر مریضیایی بود که تو این مدت دست از سرتون برنمیداشت واکسن هم که زدین کلی گریه کردین که دل مامانی براتون کباب شد ولی کاریش نمیشه کرد برا سلامتی خودتونه عزیزای مامانی تا الان تب دارین که با دادن استامینوفن و پاشویه دارین بهتر هم میشین وزن یگانه9900 قد76 ریحانه 9350 قد75 این روزا هم بخاطر گرمای هوا هم بیشتر تو خونه هستیم جمعه23/3/93 نیمه شعبان تولد امام زمان رفت...
24 خرداد 1393

عکسای آتلیه ومروارید جدید

سلام نفسای مامانی خوبین خوشگلای من این روزاتون هم داره میگذره و کم کم به 18 ماهگی نزدیک میشین قربونتون برم که با بزرگ شدنتون شیطونی هاتون هم بیشتر میشه و صد البته خیلی هم بهانه گیر شدین(البته میگن بچه ها تو این سن خیلی بهانه گیر میشن نمیدونم والله باید چیکار کنم) جمعه9/3/93 عصر با بابایی بردیمتون ساحل بندرگاه اولین بار بود میرفتین اولش خیلی ترسیده بودین یگانه که همش تو ماسه های ساحل با بابایی بازی میکرد ولی ریحانه بعد از مدتی دل و جرات پیدا کردی و اومدی تو آب،موقع رفتن هم بزور از آب اومدی بیرون همون روز متوجه شدم که یگانه دندون نیش پایین سمت چپت در اومده مبارکت باشه عزیز مادر شنبه 10/3/93 هم عکسای آتلیه تون آماده بو...
16 خرداد 1393

ماه هفدهم با فرشته های خوشگل مامانی

سلام عزیزای مامانی مامان رو ببخشید این ماه کلی با تاخیر اومدم از دست شما وروجکا دیگه وقت کم میارم این روزا اتفاقای خوب و بد زیادی داشتیم اول اینکه سه شنبه 9/2/93خبر فوت زن عموی بزرگ بابایی روفهمیدیم خیلی ناراحت شدم خیلی سختی کشید مخصوصا آخرای عمرش بدتر اینکه سرطان داشت بعدشم که سکته مغزی کرد و فلج شده بود و روز به روز ضیفتر میشدتا اینکه عمرش به دنیا نبود،بابایی تمام مراسماش رو رفت ولی من با وجود شما فقط یه بعدازظهر رفتم مسجد که شما رو هم برده بودم ولی بیشتر از نیم ساعت نتونستم بمونم ان شالله که خدا رحمتش کنه و به بچه هاش صبر و طول عمر بده جمعه5/2/92عمه الهام از اهواز اومدن خاله لطیفه هم7/2/93از چابهار واسه زایمانش اومده ما هم ...
2 خرداد 1393
1